صدای سبز دموکراسی در ایران

اخبار و گزارش های ایران

۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

احتمال افشای بیشترشبکه های ایران درکابل



اشاره:
فعالیت شبکه های استخباراتی ایران هم اکنون درکابل ودرولایات تقریباً علنی شده اند و با نام های مختلف کارمی کنند. درین زمینه گام به گام اسناد وشواهد وجود دارد. مأموران اطلاعاتی تحت نام افغان ها با استفاده از مدارک افغانی پیوسته وارد کشور می شوند وهم اکنون سرگرم سازماندهی حملات بیشتر برضد نیروهای ناتو و امریکا اند.
افشاگری فضل الرحمن اوریا یک آغاز است. همان طوری که انتشارکتاب من« ردپای فرعون» شروع یک فریاد برضد طاغوت «کافرپرور» رژیم آخوندی ایران بود. تازه ترین گفت وگوی آقای اوریا را مطالعه فرمائید.

فضل الرحمن اوریا: از ایران به نهاد های بین المللی شکایت می کنم.

فضل الرحمن اوریا، به دویچه وله گفت: « قرار بود ۲۰ دقیقه صحبت ‌کنم که فقط ۲ دقیقه و ۱۶ ثانیه از آن پخش شد. ۱۷دقیقه و چند ثانیه دیگر به من بده‌کارند. اگر شبکه‌ی خبر بقیه صحبت من را پخش نکند، مجبور هستم به خاطر اعاده‌ی حیثیت خود به نهادهای بین‌المللی ازجمله سازمان ملل متحد مراجعه و شکایت کنم.»


فضل الرحمن اوریا در مصاحبه با خبرنگار شبکه خبر

دویچه وله: داستان مصاحبه با شبکه خبر جمهوری اسلامی ایران چه بود؟ چه طور شد که برای این گفت‌و‌گو از شما دعوت کرده بودند؟

فضل الرحمن اوریا: روز دوشنبه گذشته، شبکه‌ی خبری دولت ایران برای یک برنامه ۲۰ دقیقه‌ای زنده، پیرامون اوضاع افغانستان و منطقه از من دعوت کردند تا صحبتی داشته باشیم و مسائل را تحلیل کنیم.
من به خاطر این‌که مردم ایران را دوست دارم و دوست داشته‌ام، این دعوت را پذیرفتم. دولت ایران را دوست ندارم. تقریبا نیم ساعت پیش از مصاحبه به دفتر مراجعه کردم و با آن‌‌ها صحبت کردم. اکثریت مطلق‌ کسانی که در این دفتر حضور داشتند من را می‌شناختند.
با طرز تفکر و بینش من و این که من یک ژورنالیست مستقل هستم و این که هرچه باشد، آن را منعکس می‌سازم آشنا بودند. من آن‌جا دید‌ه‌ام که آ‌ن‌ها به برخی از ژورنالیست‌ها پول می‌دهد، تا مطابق میل‌شان مسائل را تحلیل‌ کنند. 
بالاخره ساعت ۱۱ مصاحبه شروع شد. قرار بود نخست پیرامون افغانستان و سپس عربستان و بعد تاجیکستان و بعد سایر مسائل منطقه صحبت کنیم. اما بعد از دو دقیقه و بیست و شش ثانیه بر خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اصول و اخلاق بین‌المللی ژورنالیسم، مصاحبه‌ی من را قطع کردند.
آیا قبل از شروع برنامه با شما هماهنگ شده بود که درباره‌ی چه موضوعی قرار است صحبت کنید؟

بله، هماهنگ کرده بودند. روز دوشنبه تقریبا ساعت ۸ با من هماهنگ کردند که پیرامون افغانستان و منطقه صحبت می‌کنیم. من قبول کردم. اما زمانی که آن‌‌ها بعد از ۲ دقیقه و ۲۶ ثانیه، صحبت من را قطع کردند، خیلی متأسف شدم.
احساس کردم چرا باید دولت ایران حقوق من را پایمال کند. به حیثیت من تجاوز کردند. آن‌ها من را دعوت کردند و مواضع من هم معلوم بود، من را می‌شناختند. من در ژورنالیسم افغانستان تقریبا یک چهر‌ه‌ی شناخته شده هستم.
به همین علت، خواهان اعاده‌ی حقوق و اعاده‌ی حیثیت خود از شبکه‌ی خبر هستم. به این معنا که به من ۲۰ دقیقه وقت داده بودند. من ۲ دقیقه و ۲۶ ثانیه صحبت کردم. ۱۷دقیقه و چند ثانیه دیگرهم باید به من وقت می‌دادند تا من صحبت کنم و برخلاف وعده‌ی خود عمل نکنند.
اگر شبکه‌ی خبر چنین نکند من مجبور هستم به خاطر اعاده‌ی حیثیت خود به نهادهای بین‌المللی ازجمله سازمان ملل متحد مراجعه کنم. هیچ رسانه‌ای حق ندارد خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اخلاق بین‌المللی ژورنالیسم عمل کند که البته آن‌ها چنین کردند.
بعد از این که مجری شبکه‌ی خبر صحبت‌های شما را قطع کرد، آیا صحبتی با برنامه‌سازان داشتید؟ برنامه‌سازان چه توضیحی برای قطع صحبت‌های شما دادند؟

بله با برنامه‌سازان صحبت‌هایی داشتم. یک عده از کسانی که در دفتر آن‌ها کار می‌کردند خوشحال بودند. اما عده‌ی دیگر کمی غمگین به نظر می‌رسیدند و برای ما توضیحات ندادند و گفتند ما نمی‌فهمیم چرا قطع شد و علت چیست. 
آن‌ها توضیحی برای ما ندادند و خود را به کوچه علی چپ زدند. به خاطر این که آن‌ها نمی‌توانستند توضیحی بدهند. من امروز در یک سایت اینترنتی که مربوط به نظام آخوندی ایران است، خواندم همان کسانی که برای من زمینه‌ی چنین مصاحبه‌ای را مساعد ساخته بودند، آن‌ها را پیگیری و تعقیب کرده‌اند. 
من فکر می‌کنم این بزرگترین جرم است که دولت ایران حتی در درون افغانستان بخواهد ژورنالیست‌ها را پیگیری کند و تحت تعقیب و بازپرسی قرار دهد.
شما درباره‌ی نقش کشورهای منطقه در امنیت افغانستان صحبت می‌کردید که سانسور شدید. نقش کشورهای منطقه در امنیت افغانستان چیست؟ 

در منطقه‌ی ما کشورهایی با منافع متضاد وجود دارند. به‌خصوص ایران و پاکستان. دولت‌های این دو کشور بیشتر از کشورهای دیگر با مردم افغانستان دشمن بودند. ما مردم افغانستان مردم ایران و پاکستان را قلبا دوست داریم. 
در سی سال گذشته دولت‌های این‌ دو کشور با تمام قدرت علیه مردم ما عمل کردند و عمل می‌کنند. ازجمله دولت ایران یک تهاجم گسترده‌ی فرهنگی‌، سیاسی، استخباراتی و نظامی را در طول ده سال گذشته علیه مردم مظلوم ما به راه انداخته است.
دولت ایران آرزو دارد فرهنگ، سنت و افتخارات ما را منهدم سازد. هستی‌ مادی و معنوی ما را معدوم کند. روشنفکران، تحصیل‌کردگان و شخصیت‌های علمی و فرهنگی ما را یکی پس از دیگری ترور می‌کند و مسئولیت آن را به دوش طالبان می‌اندازد.
در حالی که طالبان چنین کاری نکرده و اصلا خبر ندارد. دولت ایران شب‌خانه‌ها، کلینک‌ها و مکاتب ما را منهدم می‌کند و به حریق می‌کشاند و بعد هم می‌گوید این کار را طالبان کرده‌‌ است. تنها در شهر قندهار در حدود ششصد نفر سران اقوام را آن‌ها ترور کرده‌اند. 
به روی ژورنالیست‌ها تیزاب می‌پاشند، آن‌ها فکر می‌کنند که هرگاه هستی ‌مادی و معنوی و فرهنگ افغانستان را منهدم و منقرض کنند، می‌توانند همان انقلابی را که به اصطلاح آن‌‌ها انقلاب اسلامی‌ست به افغانستان صادر و به افغان‌ها تحمیل کنند. 
من فکر می‌کنم برای کسانی که در تهران و ایران حکومت می‌کنند این یک خواب و خیال است. عملکرد حکام تهران برای ما افغان‌ها قابل قبول و قابل تحمل نیست.
شما برای این گفته‌ها، یعنی دخالت ایران در ایجاد بی‌ثباتی در افغانستان طی ده سال گذشته چه مدارکی دارید؟ بر چه اساسی این ادعا را مطرح می‌کنید؟

من یک افغان هستم و در جامعه افغانی زندگی می‌کنم. یک ژورنالیست کاملا آزاد و مستقل هستم. من تمام مداخلات ایران را در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، نظامی، استخباراتی با گوشت و پوست خود لمس می‌‌کنم و هر روز با چشمان خود می‌بینم.

 
علاوه براین مثال‌های عمده‌ی دیگری هم برای شما می‌زنم. به‌عنوان مثال در سال ۹۱ که شوروی شکست خورد و از افغانستان بیرون رفت، پلان پنج فقره‌ی سازمان ملل متحد باید در افغانستان عملی می‌شد. 
ایران در تبانی با روسیه و پاکستان در تاریخ ۱۲ ماه نوامبر با یکی از رهبرهای مجاهدین که به نمایندگی ایران آقای نجفی تشریف داشت و به نمایندگی پاکستان، یک معاهده امضا می‌کنند و بر بنیاد این معاهده جنگ آزادیبخش مردم افغانستان که باید به ثمر می‌رسید، با شکست مواجه می‌شود.
مردم محصول‌ جهاد افغانستان را نگرفتند و در نتیجه چهارسال و چهارماه و شانزده روز در افغانستان، کوچه به کوچه، خیابان به خیابان، جنگ و نبرد درگرفت. هزاران هموطن ما کشته شدند و در پشت این سناریو ایران قرار داشت. پشت عده‌ای زیادی از گروه‌ها و سازمان‌ها ایران قرار داشت، پول می‌داد و سلاح و مهمات می‌داد و به گروه‌ها را جنگ تشویق می‌کرد.
در ماه‌ها و سال‌های قبل بارها مقامات محلی و پلیس محلی افغانستان از کشف مهمات ساخت ایران در افغانستان خبر دادند. ولی به نظر می‌رسد که هربار مقامات دولتی افغانستان محتاطانه با این قضیه برخورد می‌کنند و حاضر نیستند روی این مورد تاکید کنند. علت این احتیاط چیست؟
مشکل همین جاست. یک مثلث نامقدسی وجود دارد. همین ضعف مدیریت در کابل یک ضلع این ائتلاف نامقدساست که دیگر اضلاع آن تهران و اسلام‌آباد است. این هر سه، دست به دست هم داده‌اند و دموکراسی را در سه کشور خفه ساخته‌اند و در برابر هر نوع خشونت سکوت می‌کند. 
در مجامع جهانی مداخلات ایران هر روز افشا و آشکارتر می‌شود. مسئولان دولتی ما خاموشی اختیار می‌کنند که این ناشی از موجودیت گسترده‌ی فساد در دستگاه دولتی و ضعف مدیریت است. 
از طرفی ایران به طور گسترده سلاح و مهمات وارد افغانستان می‌کند و در ایران کمپ‌های تربیت تروریست وجود دارد. در آنجا حتی افراد و اشخاص به خاطر انجام عملیات انتحاری تربیت می‌شوند و بعد به افغانستان فرستاده می‌شوند. 
شما اگر در ایران زندگی می کردید و این چنین سیاست های خارجی ایران را زیر سئوال می بردید، احتمالا چند دقیقه بعد از مصاحبه با شما برخورد می کردند. در برخی خبرگزاری‌های ایران هم شما را تهدید کرده‌اند. آیا این تهدیدها را جدی می‌گیرید؟ 
نه من جدی نمی‌گیرم. من از هیچ تهدیدی هراس ندارم. من دوست دارم و وظیفه خود می‌دانم که واقعیت را انعکاس دهم. آن‌ها معمولا شخصیت‌های فرهنگی و کسانی که بر ضد استبداد حاکم بر تهران گام برمی‌دارند یا لب می‌گشایند را تهدید می‌کنند. من از این اعمال حکام تهران هراسی ندارم و از دیدگاه من نظام آخوندی تهران بی‌نهایت فاسد است و فرسوده شده و در حال ازهم فروپاشی قرار دارد.
در ما‌‌های اخیر، با شروع روند انتقال مسوولیت‌ها از طرف نیروهای خارجی به نیروهای دولتی افغانستان، حملات طالبان به شهرها و مردم افغانستان شدت گرفته است. فکر می‌کنید با ادامه انتقال مسئولیت‌ها، آیا نیروهای افغانستان خواهند توانست جلوی افزایش حملات طالبان را بگیرند؟ 
در صورتی که مداخلات خصمانه ایران و پاکستان در افغانستان قطع شود و در صورتی که مدیریت خوبی در کامل انجام شود، ما افغان‌ها از آینده خود هراس نداریم. نکته مهم این است که جهان به سمت نظم نوین در حرکت است و مشکلات جامعه افغانستان ابعاد بین‌المللی دارد و در سطح بین‌الملی باید حل و فصل گردد. 
حل وفصل این مشکلات بالاتر از امکانات و ظرفیت‌های کشورهای همسایه ما چون ایران و پاکستان است که در این راستا افغان‌ها را کمک بکنند. ما امیدوار هستیم که در سطح سازمان ملل و شورای امنیت مشکل افغانستان حل شود. هرگاه نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا و ناتو، مرحله به مرحله از افغانستان خارج شوند و در کنار آن آگر مداخلات ایران و پاکستان قطع شود، ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت. 
اگر مداخلات ایران و پاکستان در افغانستان قطع نشود، اتفاقات دهه نود یک‌بار دیگر تکرار خواهد شد. ایران باز هم یک‌تعداد از احزاب، سازمان‌ها و گروه‌ها را علیه نیروهای دیگری از لحاظ نظامی و پولی تامین ‌می‌کند، ایران یک تعداد از اقوام و مذاهب افغانستان را علیه اقوام و مذاهب دیگری تنویل ‌می‌کند و از هر سو در افغانستان خون جاری می‌شود و ایران تماشا می‌کند.
سردمداران تهران به‌جای آن‌که این پول‌ها را برای میلیون‌ها ایرانی بی‌کار در ایران مصرف کنند و برای ترقی ایران هزینه کنند، این پول را برای ویرانی و بر باد دادن افغانستان به مصرف می‌رسانند تا به زعم خودشان انقلاب خود را صادر بکنند.
حسین کرمانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر