جنگ داخلی برسرآب در ایران، به جنگ خارجی بدل شدنی است.
وقتی براساس نظر کارشناسان، ظرفیت حوزه آبریز استان تهران (نه شهر تهران!) تنها پاسخگوی 8 میلیون نفر است (آن هم در حالی که همین الان بیشتر از 15 میلیون نفر در این استان زندگی میکنند!) دیگر سخن گفتن از این که چه کسی بر تهران یا ایران ریاست کند، چندان معقول به نظر نمیرسد!
در هیاهوی جناحبازیها و قدرتطلبیهای رایج، مسائل اصلی مملکت یا گم میشوند یا آن قدر دور از نظر باقی میمانند تا این که تبدیل به بحران شوند و البته وقتی مسائل به حد بحران برسد (آن هم در ایران) دیگر حساب ما با کرامالکاتبین خواهد بود! مسئله آب یکی از این دست مسائل است و نوشته حاضر بر همین مبنا نوشته شده است!
الف) همه جای دنیا «آب» یک پدیده کاملاً سیاسی است! حتی در «کانادا»یی که بیشترین ذخایر آب شیرین جهان را دارد! (یعنی به ازای هر نفر 26 هزار متر مکعب ذخیره آب شیرین!)
ب) اگر جنگهای امروز بر سر نفت صورت میگیرد، جنگهای فردا بر سر «آب» رخ خواهد داد؛ اما واقعیت این است که در کشور ما هیچگاه «آب» راهی به سیاست نداشته است! (البته اگر سیاست را اداره معقول مملکت تعریف کنیم!)
ج) هرچند که تا امروز هیچگاه «آب» دغدغه سیاستمداران ایرانی نبوده (یعنی حتی برای احقاق حق ایران در مسئله حق آبه هیرمند تلاش دیپلماتیک جدی رخ نداده آن هم در اوج نیاز سیستان به آب هیرمند!) اما بایستی به یاد مسئولان عزیز مملکت بیاندازیم که «آب» چالش اصلی سیاست داخلی ما خواهد بود اگر نسبت به آن بیخیال باشیم. (که تا امروز این گونه – یعنی بیخیال محض – بودهایم!)
د) میانگین سالانۀ باران ایران در بهترین حالت 400 میلیون لیتر است! (و این یعنی سرشکن کردن باران 1200 میلیمتری گیلان با ریزشهای جوی 5 میلیمتری مناطق کویری!) و البته طی سالهای اخیر میانگین بارش به زحمت توانسته به مرز 280 میلیمتر نزدیک شود و این یعنی سدهای نیمهخالی و یا رو به انتها و رودخانههای خشک (مثل زایندهرود!) و جدالهای "فعلاً" استانی بر سر آب! (مثل دعواهای چهارمحال و اصفهان و رفسنجان و یزد و قم بر سر آب سرشاخههای کارون! آن هم کارونی که خوزستانیها در سالهای اخیر بدجوری تشنه آن بودهاند!) به فرمایش وزیر نیرو، وضعیت آب در کشور به مرز اضطرار رسیده و کسری آن به 40 میلیارد متر مکعب بالغ شده است! و البته استانهایی مثل فارس و سیستان و بلوچستان و اصفهان و کرمان و یزد و خراسان جنوبی و هرمزگان و... بیشتر و زودتر از سایر مناطق کشور به مرز بحران و اضطرار در آب رسیدهاند!
هـ) خوشمان بیاید یا نه، کشور ما در تقسیم بندیهای جهانی جزء منطقۀ خشک محسوب میشود و ذخیره سالانه آب شیرین (اعم از در دسترس و غیرقابل دسترس) به ازای هر نفر ایرانی کمتر از 400 متر مکعب ارزیابی شده است! از سوی دیگر بنا به فرمایش مدیر شرکت آب و فاضلاب ایران، مصرف ما که از کشورهایی که 20 برابر ما بارش سالیانه دارند هم بیشتر است! (تصور کنید مردم در اروپا با میانگین بارش سالانه بیش از 1200 میلیمتر، به ازای هر نفر در روز 150 لیتر آب مصرف میکنند حال آنکه شهروندان تهرانی به صورت متوسط و به ازای هر نفر مصرف نزدیک به 280 لیتر آب در روز را به نام خود ثبت کردهاند!) و البته از هدر رفتن 70 درصد آب کشاورزی و صنعتی و... هم چیزی نگوییم سنگینتریم!
و) هم آب کم داریم، هم بارش و هم بسیار بد مصرف میکنیم! چرائیش بماند برای یک فرصت دیگر! (و بماند آن روزها که چپ و راست مجوز چاه نیمهعمیق در دشت رفسنجان صادر میکردیم یادمان به سقوط وحشتناک سطح آب زیرزمینی این منطقه در روزهای اخیر نبود!! روزهایی که دیگر حتی از چاه عمیق هم آبی دستگیرمان نمیشود!)
ز) آب مانند نفت و کالاهای اساسی و قطعات صنعتی نیست! آب مایه حیات است و نه امکان وارد کردن آن وجود دارد (لااقل برای ما با جمعیت 75 میلیون نفری!) و نه امکان جیره بندی آن! البته گران کردن هم راه مناسبی برای تأمین آب نیست! چون وقتی آبی وجود نداشته باشد دیگر فروش آن به قیمتبندی «هرچقدر» تومان هم ممکن نخواهد بود!
ح) رئیس جمهور آینده هرکه هست باید از همین امروز و قبل از پرداختن به مسأله بیکاری و گرانی و هستهای و... به بحران عمیق آب در آینده ایران توجه کند و برای رفع و حل آن برنامه (نه روزینامه و نه تبلیغات!) علمی داشته باشد! در غیر این صورت این مسئله میتواند به اولین بحران تهدیدکننده امنیت ملی تبدیل شود!
ط) تا به امروز که هیچ مسئولی نسبت به مسأله بحران آب شیرین در ایران توجه نداشته است! (نمونهاش همین چمنکاری بیحد و حصر در شهرهاست که اگر آمارش ارائه شود خواهیم دید از اروپای پرباران هم بیشتر اهل چمنیم!) اما برای پرداختن به این بحران فردا بسیار دیر خواهد بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر