صدای سبز دموکراسی در ایران

اخبار و گزارش های ایران

۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه

یادداشت های مخفی



تاریخ 18 اسد
عمرداوود  زی سفیر حکومت افغانستان دراسلام آباد مصاحبۀ تازه یی با تلویزیون "وقت" پاکستان انجام داده ومانند یک افسرآی، اس، آی از سیاست های پاکستان دربرابر منافع افغانستان دفاع کرده است. داوود زی از کادرهای مهم استخبارات ایران است. او درزمانی که به حیث سفیرافغانستان درتهران مقرر شد، پس از مدتی به استخدام اداره اطلاعات ایران درآمد و پس از ختم دورۀ مأموریت به حیث رئیس دفتر رئیس جمهور، به حیث مأمور مخفی ایران وظایف مهمی را به منظور تخریب روند نظام سازی درکشور به انجام رسانید. او پل رابطه میان کرزی و استخبارات ایران بود و تمامی "راپورهای خیریت" را هر شب ابتداء به شبکۀ استخباراتی ایران امیل می کرد وسپس یک کاپی تایپ شده را روی میز کرزی قرار می داد.  تا جایی که من می دانم، اظهارات اخیر داوود زی بنا به مشورۀ ایرانی ها صورت گرفته که هدف ازآن، دامن زدن به مخاصمت وبی اعتمادی میان پاکستان وامریکا است. من درین مورد چیزی خواهم نوشت؛ اما فعلاً توجه شما را به بخش هایی از کتاب "نگاه مخفی" – آخرین کتاب من که درکابل انتشار یافت- جلب می کنم که عمدتاً به رسوایی رابطه داوود زی و ایران رابطه دارد.
رزاق مأمون

شام دوم عقرب- 1389
جاسوس ایرانی نامزد وکالت درسرپل
افغانستان ازنظرکشورهای همسایه یک سرای بی دروپیکرتلقی می شود. درولایت سرپل یک جاسوس ایرانی به نام سیدهاشم سیدجوادی که درکتاب ( ردپای فرعون) برپایۀ اسناد ومدارک تبعۀ ایرانی وجاسوس کارکشتۀ آن کشور به ثبوت رسیده بود، ناگهان درمیدان مبارزات انتخاباتی برای ولسی جرگه ظاهرشده بود! این جرأت وبی باکی را درتاریخ هم ندیده ام. اما با نشرکتاب رد پای فرعون هویت فرد موصوف تثبیت و ارسوی امنیت ملی تحت تعقیب قرارگرفت. گزارش تازه حاکی است که وی بالاخره دو باره به ایران فرارکرده است. سیدهاشم سیدجوادی دوهفته بعد ازچاپ کتاب از طریق یک افغان با من درتماس شدوگفت که می خواهد بامن صحبت کند. من موافقت کردم اما شرط گذاشتم که حاضرم وی را درسفارت ایران ویا کمیته امداد امام خمینی درکابل ملاقات کنم نه درجای دیگر. همین بود که موصوف دود شد وتا امروز ازوی خبری نشد. شبکه ملی دی ایکس خبر داد که مقامات ایرانی سرانجام تصمیم به خروج وی ازکابل گرفتند. اگروی درین جا دستگیر ومورد بازجویی قرارمی گرفت، حادثۀ بزرگی درعرصۀ امنیتی اتفاق می افتاد؛ اما مرغ از قفس پرید.
تبصره: سیدجوادی اکنون درکابل است ودرمنطقه غرب کابل به حیث یک افغان زندگی دارد.



بامداد چهارم عقرب- 1389
حمله وعقب ونشینی
قرارگزارش، رئیس جمهور کرزی که ازدوماه به این سو، موضوع الغای کمپنی های امنیتی خصوصی را با آب وتاب رسانه ای مطرح کرده وظاهراً هیچ مدارا ومماشاتی را درین زمینه به رسمیت نمی شناخت، مثل همیشه بعد ازنشست با مسئولان ناتووامریکا درکابل، طناب کشیده را شل کرد وقراراست کار"انحلال" کمپنی های امنیتی خارجی تا دو ماه دیگر تمدید شود! من فکرمی کنم که ادامۀ فعالیت"بعضی" کمپنی های خارجی را مشروع دانسته شده است.
روزنامۀ دولتی "انیس" روزگذشته درهمین ارتباط نوشته بود که فرمان 62 رئیس جمهوردرمورد انحلال کمپنی های امنیتی وخروج تشکیلات امنیت خصوصی خارجی ها آن چنان قطعی است که گویا "درسنگ حک شده است." این درحالی است که برخی افراد بی خبرازدنیا وجهال سیاسی وقومی، رئیس جمهور را  را ترغیب می کردند که دربرابرموج خواسته های جامعه جهانی بیایستد. جاسوسان ایران وپاکستان نیزوی را تشویق می کنند که علیه "مداخلات" امریکا وناتو پا استوارنگهدارد. فایده این غلط فهمی ضعف سیاسی است که توجه امریکا را روزتا روز(دوباره) به سوی پاکستان معطوف می سازد. ایران که هماره زیردیگ بحران وکشمکش نظامی وسیاسی درکشورما آتش می افروزد، تلاش دارد که از رئیس جمهورتصویری به اصطلاح ملی وغرورآفرین بدهد وبدین وسیله او را دربرابر مصالح علیای افغانستان به نفع خویش استعمال کند. من واقعاً ازدپلوماسی بی رمق وراه گم کردۀ حکومت کنونی نگران هستم.
تبصره: بعد ازاعلام پول گیری داؤد زی، رئیس جمهورکرزی که تا حدی دررابطه به مسأله اغماض فعالیت بعضی کمپنی های خارجی روش نرمتری اتخاذ کرده بود، دوباره برخواسته های تغییر ناپذیر قبلیش پافشاری دارد.
جاسوسی عمرداوود زی
ضربه ای جبران ناپذیر به آبروی حکومت
نیویورک تایمزدرمورد رابطه عمرداؤد زی رئیس دفتررئیس جمهورکرزی با شبکه های استخباراتی ایران مطلب مشخصی را انتشار داد که هرچند دررسانه ها همهمه انداخت اما درنفس خود یک مسأله کهنه است. طرح مسأله مخفی وکهنه درمجمع رسانه ها وافکارعمومی، نه تنها کهنه نیست بل هیجان انگیز، عبرت آور وخیلی خجالت آوراست. عمرداؤد زی بدین وسیله به مرزسقوط ازحیث اعتبار ملی وسیاسی رسید وکارش تمام شد. درخبرنیویورک تایمز روایت شده است که هنگام سفرکرزی به ایران درسال گذشته، دکترفداحسین مالکی سفیرکنونی ایران درکابل یک بکس پراز اسکناس های یورو را برای آقای داؤد زی داده و او نیزبکس پول را با خود به خانه آورده است. ادعا شده است که با پول های اهدایی ایران به حکومت کابل، تیم حاکم فرصت یافته است که درعرصۀ خریداری وکلای مجلس وپیشبرد اهداف تعیین شده (ممثل اهداف تیم حاکم وایران) فعالیت هایی را انجام دهد. البته هزینه های زیادی درزمینه های مختلف ازسوی شبکه های استخباراتی ایران درافغانستان دراستقامت های مختلف به مصرف می رسد؛ اما مثل این است که تخریب سبوتاژ ایرانی ها حالا ازسوی نهادهای اطلاعاتی غربی ردگیری وافشا می شود. بعد ازانتشارکتاب من( رد پای فرعون) درماه گذشته، این دومین ضربه ای جبران ناپذیرمتوجه نهاد های اطلاعاتی ایران درافغانستان می شود.
روزنامه امریکایی صریحاً نگاشته است که داؤد زی اطلاعات واسرارحکومت افغانستان را دراختیارایرانی ها قرارداده ودربدل آن پول می گیرد. درخبراین طوروانمود می شود که حکومت وشخص کرزی ازین جریان مطلع است. این نکته ای بسیارحساس وخطرناک است که می تواند سرنوشت حکومت را وارونه کند.
ساعت سه شب
این چه گونه کمک مالی ایران است که دریک خریطه به دست داود زی داده می شود؟
بامداد پنج عقرب- 1389
تازه ترین اشتباه جبران ناپذیرکرزی
سفارت ایران درقبال گزارش نیویورک تایمزواکنش نشان داد وآن را کاردشمنان دوستی ایران وافغانستان دانست. اما واقعیت این است که ایران ضربۀ سختی را متحمل شده است. کسانی که درسالون هواپیما شاهد سپردن محموله پول یورو به وسیلۀ سفیرایران به عمرداؤدزی بوده اند، همه اش حاضروناظراند وهمان ها گزارش را به نیویورک تایمز ومنابع اطلاعاتی امریکا داده اند. بی جهت نبود که امریکا قبلاً اعلام کرده بودکه حدود نیمی ازاطرافیان کرزی ازسی،آی،ای حقوق دریافت می دارند. آقای کرزی خلاف توقع مسأله دریافت پول نقد ازسوی ایران به ریاست جمهوری را تصدیق کرد وحتی گفت که این کار"به امرمن" صورت گرفته است. پرداخت نقدینه بدون قرارداد، آن هم به صورت مخفی ومرموزچه گونه می تواند توجیه شود؛ درحالی که سیستم بانکی درافغانستان به طورمنظم ودارای سامانۀ فعال کارمی کند! گزارش اطلاعات امریکا درین باره طی بیش ازسه سال، بارها مورد تحلیل وتدقیق قرارگرفته وبا حقایق وکشف ارتباطات زیادی، مورد تصدیق واقع شده است. کرزی هیچ راهی جزتأئید این خبر نداشت واسناد مؤثق درین رابطه وجود دارد که اطلاعات امریکا آن را دراختیارخود دارد. این مسأله ازمدت ها پیش کشف وبررسی شده بود؛ اما زمان استفادۀ چنین حربه ازنظرامریکایی ها بسیارحساس بود وبه همین سبب، ازین کشف اطلاعاتی درهمین مقطع استفاده به عمل آمد. استفادۀ تبلیغاتی کوبنده از پروندۀ داؤد زی زمانی عملی شد که رئیس جمهور برخواستۀ خویش برای ختم فعالیت کمپنی های امنیتی خارجی ( که بدون با مشوره وتشویق ایران انجام می گیرد.) اصرار ورزید وخواهش امریکا را نادیده گرفت.هرچند رئیس جمهورچاره ای جز رو به روشدن به واقعیت اعتراف تلخ نداشت؛ باید قید شود که این اعتراف به همان اندازه ای که ایران درنتیجه این ماجرا آسیب دیده، حکومت وتیم حاکم درارگ نیزصدمه خواهد دید. حالا رویارویی وارد مرحلۀ عریان تری شده است که حتی با تشریفات دپلوماتیک نمی شود، قضیه را به خط اولی اش برگرداند. این بحران درعین حال، با مجموعۀ ای از تحرکات ضد ایرانی درمنطقه همزمان شده است. ایرانی به  عقب نشینی های ناگهانی ( درصورت تأمین منافع شان) عادت دارند، درصورت گسترش دامنۀ تنش بین امریکا وکابل واحتمال بروز خطرهای جدی تر، ازخیرحمایت از کرزی خواهند گذشت و به طورمخفی با امریکا معامله خواهند کرد؛ درست مثل قضیۀ معامله برسراستاد عبدالعلی مزاری درسال 1375 خورشیدی.
ششم عقرب
ایران درتلۀ دپلوماسی
سفارت ایران درکابل، خبرتحویل دهی بستۀ مخفی صدهاهزار یورو به عمرداؤد زی را به تبعیت ازسرشت آهنین نظام جمهوری اسلامی رد کرد و آن را مضحک خواند؛ مگررئیس جمهورکرزی برای آن که خودش ازیک بحران بحث برانگیزجان به سلامت ببرد، بدون سنجش دقیق، باراصلی مسئولیت را بردوش گرفت وبدین ترتیب، طناب را که از سوی نیویورک تایمز به سویش پرتاب شده بود، ابتداء بردست وپای خود وحکومتش پیچید وسپس دنبالۀ طناب را برگردن متحدان ایرانی هم پیچید. این چیزی بودکه مقامات استخباراتی ایران انتظار نداشتند که حادثه به این شکلی اتفاق بیافتد. لاجرم ( چون قضیه ازخفا برون شد) وزارت خارجۀ ایران نفس مسأله یعنی دادن پول به داود زی را تصدیق کرد که با واکنش های مجلس نمایندگان آن کشور رو به روشد. اشتباهی را که رئیس جمهورکرزی مرتکب شد، متحدان ایرانی ایشان نیزبا دل ناخواسته متحمل شدند. تحویل پول دربسته های سری ازهرمنظری که به آن نگاه شود، چهرۀ اهداف استخباراتی مشترک میان حکومت افغانستان وایران را برملا می کند. تأثیراین مسأله درافغانستان بسیارعمیق وتأسف بار است که درتاریخ کشوربی سابقه بوده است.
تاکنون نه ایران ونه حکومت کابل به این پرسش ها پاسخ مقنع به مردم نداده اند:
یک: هدف ازپول دهی مخفیانه که حتی پارلمان وکابینۀ کشورحکومت ازآن مطلع نبوده اند، چه بوده است؟
دو: افغانستان وایران دارای سامانه های منظم بانکی اند. چرا این پول ها ازطریق بانک به طوررسمی داده نشده است؟
سه: تحویل هزینه های نقدی معمولاً دارای اهداف مشخص واعلام شده هستند. اما هدف مشخص این معامله توضیح نشده ومضافاً هیچ گاه درگذشته ازطریق رسانه ها اعلام نشده بود.
چهار: پول دهی درچهارچوب یک قراررسمی وپذیرفته شده دوجانب صورت می گیرد وبه حیث هزینۀ پروژه های معین مطابق به زمان ومکان مشخص به مصرف می رسد. اما هیچ اطلاعی درین مسایل از قبل وجود نداشته است.
پنج: چرا ایرانی ها ابتداء ازماجرا ابرازبی خبری کردند وسپس علی العجاله آن را پذیرفتند ودرضمن مجلس نمایندگان آن کشورنیز ازین تحرکات غیرقانونی مالی نا آگاه بوده است.
شش: آیا حکومت می تواند ازمصرف این همه پول ها به مردم وضاحت بدهد؟
هفت: درکجای دنیا دیده شده است که رئیس جمهوریک کشور درمیان بکس یا خریطه ازکشوردیگری پول بیاورد و صرف زمانی مجبور شود دربارۀ آن دست به توجیهات نادرست بزند که نخست خبرآن درسطح رسانه های دنیا منتشرشود؟
هشت: واکنش های متناقض ایرانی ها معنایش این نیست که چنین پول ها ازحساب مصارف جاسوسی آن کشور داده شده که مجریان چنین کارها، اصلاً به هیچ کس یا نهادی درآن کشورجوابگو نیستند؟ آیا استفاده ازپول های مردم ایران مصداق گفته های رهبران ایران نیست که می خواهند جنگ را درخارج ازمرزهای خویش نگهدارند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر